گفتگو با دکتر مسعود قاسمی فیروزآبادی؛ پزشک داوطلب محک
گفتگو با دکتر مسعود قاسمی فیروزآبادی؛ پزشک داوطلب محک
سلامت جهان در گرو دانش پزشکانی است که سوگند یاد کردهاند تمام تخصص و تجربه خود را در راه کمک به بیماران به کار گیرند تا آلام انسانهای دردمند را التیام بخشند. ما نیز در واحد داوطلبان محک، روز پزشک را بهانهای دانستیم تا از همهی پزشکانی که با تعهد و تلاش خالصانهی خود، نجاتبخش جان انسانها هستند، تقدیر کنیم.
در این روز به سراغ یکی از قدیمیترین پزشکان داوطلب محک رفتیم تا گفتگویی با ایشان داشته باشیم و داستان آشنائیشان با محک و ماجرای آغاز به کار کلینیک گوش و حلق و بینی این سازمان را از زبان بنیانگذار این کلینیک بشنویم.
* آقای دکتر قاسمی، از اینکه زمان ارزشمند خود را در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاریم. لطفا اول از همه خودتان را برای داوطلبان ما معرفی کنید و برایمان از داستان آغاز همکاریتان با محک بگویید.
من دکتر مسعود قاسمی فیروزآبادی هستم، پزشک متخصص گوش و حلق و بینی. آشنایی من با محک اینگونه بود که قصد داشتم مدرسهای در منطقهای محروم به نام مرحوم پدرم، که در آموزش و پرورش مشغول به کار بودند، بسازم. چند سالی دنبال فراهم کردن مقدمات این کار بودم تا این که یکی از پزشکان همکارم، موسسه خیریه محک را به من معرفی کرده و گفتند چند وقتیست که قرار است در محک «کلینیک گوش و حلق و بینی» تأسیس شود. به من پیشنهاد دادند به محک بروم و در این زمینه به آنها کمک کنم. بنابراین من به محک مراجعه و با بخش اداری تماس گرفتم . پرونده کلینیک را به من نشان دادند و گفتند چند سالی است که در فکر تاسیس کلینیک هستند. همان لحظه به فکر افتادم خودم کلینیک را احداث کنم؛ پرسیدم اگر من کلینیک را احداث کنم، امکان دارد کلینیک به نام مرحوم پدر من باشد؟ پاسخ دادند که «بله؛ در محک حتی اگر کوچکترین وسیلهای خریداری شود، روی آن پلاکی نصب شده و ذکر میشود توسط چه کسی یا برای چه امر خیری تهیه شده است.» حدود سال 92 بود که شروع به برنامهریزی کردم. در این زمان مسئولان محک به من گفتند اگر در محک کاری انجام میشود، باید درجه یک باشد و من از این دیدگاه بسیار خوشم آمد. من هم به ایشان قول دادم که کلینیک، شبیه مطب خودم یا حتی بهتر از مطب خودم باشد و با بهترین وسایل آنجا را راه اندازی میکنم. در هر صورت شروع به کار کردیم؛ یک سری از وسایل مورد نیاز باید از خارج از کشور وارد و داخل کلینیک مونتاژ میشدند. همچنین برای کلینیک به طراحی داخلی هم نیاز داشتیم؛ چون همسر بنده، خودشان طراح داخلی بودند، با توجه به این نکته که کلینیک باید محیطی آرامبخش برای کودکان باشد، طراحی کلینیک را انجام دادند. چند نفر از آشنایانم به کلینیک آمدند، کارهای قفسه بندی و دکوراسیون را انجام دادند. خوشبختانه وسایل جراحی و سایر وسایل بخش گوش و حلق و بینی هم از خارج وارد شد. سایر وسایل هم تهیه شد و در نهایت یک کلینیک بسیار خوب و مجهز در سال 93 در روز عید مبعث افتتاح شد.
من خود در ابتدا برنامهای برای فعالیت داوطلبانه در این کلینیک نداشتم اما وقتی دیدم این بیمارستان این قدر منظم است و خدمات درمانی و حمایتی را بدون منت، آن هم در سطح بیمارستانهای خصوصی، به افرادی که به آن نیاز دارند ارائه میدهد، تصمیم گرفتم هفتهای یک روز به محک بیایم و خودم در آنجا فعالیت کنم. من از سال 93 هفتهای یکبار به صورت مرتب به درمانگاه گوش و حلق و بینی محک میآیم، مگر آن روزهایی که مشاوره یا بیمار نداشته باشم و در این 9 سال، درمانگاه به صورت منظم مشغول به کار بوده است.
*به عنوان یک پزشک داوطلب، مهمترین انگیزهای که در این سالها باعث ادامه همکاری داوطلبانه شما با محک شده است، چیست؟
انگیزههای مختلفی است؛ اما مهمترین انگیزه من این است که خانوادهای که کودکشان دچار سرطان میشود، هر چند ممکن است بعضی از آنها متمول باشند، اما به هر حال این مسأله شوکی به زندگی آنها وارد میکند. معمولا آن خانواده یک زن و شوهر جوانند که در ابتدای زندگی مشترک خود هستند و باید از هر نظر به آنها کمک کرد؛ نه فقط کمکِ مالی، بلکه از نظر روحی و نیز از هر نظر باید از آنها حمایت کرد و این یکی از انگیزههای اصلی من است. وقتی این خانواده و کودکانشان را نظاره میکنم، میبینم در محک به آنها به صورت مرتب رسیدگی میشود، به آنها احترام گذاشته میشود و درمانشان به صورت رایگان و داوطلبانه انجام میشود؛ همه اینها سبب میشود پیگیری درمان آنها به درستی انجام شود. شاید اگر محک نباشد، برخی خانوادهها دچار بحرانهایی جدی ، غیر از سرطان فرزندشان شوند.
*اگر قرار باشد یک خاطره یا تجربه خاص به مناسبت روز پزشک را با ما به اشتراک بگذارید، آن خاطره چه خواهد بود؟
به عنوان خاطره روز پزشک، خاطرهای که از خود محک دارم، نقاشیای است که یک کودک مبتلا به سرطان به مناسبت روز پزشک برایم کشیده بود و به من تبریک گفته بود.
*مهمترین آرزویی که برای کودکان محک دارید چیست؟
آرزویی که برای بچههای محک دارم، بهبودی کامل و به دست آوردن سلامتیشان است؛ این که بتوانند در زندگی به موفقیت دست یابند. البته این آرزویی است که برای تمام جوانان و بچهها دارم که انشاءالله به کار و تلاش و زندگی امیدوار شوند و بتوانند به کشور خودشان خدمت کنند.